تدریس خصوصی dabidi امتحان بهترین راه ارزیابی دانشجویان یا دانش آموزان نیست

امتحان بهترین راه ارزیابی دانشجویان یا دانش آموزان نیست

امتحان بهترین راه ارزیابی دانشجویان یا دانش آموزان نیست/ اختصاص بودجه به تشکل‌های مذهبی در دانشگاه های آمریکا و کانادا
محقق ایرانی دانشگاه‌ هاروارد آمریکا و طراح سوالات کنکور دکتری می‌گوید: به صورت کلی اعتقاد ندارم که آزمون و امتحان بهترین راه ارزیابی دانشجویان یا دانش آموزان است، اما به هر حال این سیستم برای سال‌ها در کشور وجود دارد.

به گزارش گروه علم و فناوری باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)؛ سجاد جانفزا متولد سال 1365 در مشهد است. مثل خیلی از هم‌دوره‌ای‌هایش اطلاعات کاملی از رشته‌های علوم تجربی نداشت و با کمک مشاور دوره دبیرستان، رشته بیوشیمی را انتخاب کرد. در ابتدا علاقه زیادی به تحصیل در این زمینه نداشت، اما با گذراندن دروس تخصصی و آشنایی بیشتر با تحقیقات مرتبط، علاقه او به علوم بین رشته‌ای بیشتر و بیشتر شد. او برای دوره کارشناسی ارشد رشته بیوفیزیک را در دانشگاه علوم و تحقیقات تهران ادامه داد. دکتری را نیز در دانشگاه تربیت مدرس رشته نانوزیست‌فناوری خواند و بخشی از تحقیقات مرتبط با رساله دکتری خود را در دانشگاه‌های تهران و صنعتی شریف به انجام رساند. در حال انجام تزش، ایده ساخت چیپ‌های میکروفلوئودیک نانوساختار برای تشخیص سرطان ریه به ذهنش رسید و موفق شد سال 1397 طی یک دوره فرصت مطالعاتی به گروه مهندسی مکانیک دانشگاه بریتیش کلمبیا به کانادا بپیوندد و روی ایده‌اش کار کند.

بعد از بازگشتش به ایران از پایان‌نامه دکتری‌اش دفاع و مجددا برای ادامه تحقیقاتش به کانادا مهاجرت کرد و به واسطه تحصیلات و تحقیقات میان‌رشته‌ای که داشت، توانست طی یک دوره پسادکتری در دانشگاه بریتیش کلمبیا با گروه‌های مختلف از جمله مهندسی پزشکی، مهندسی مکانیک و میکروبیولوژی همکاری پژوهشی داشته باشد.

او هم‌اکنون در دانشگاه‌های‌ هاروارد در آمریکا و دانشگاه آلبرتا در کانادا به عنوان محقق مشغول به پژوهش است. او در این دو کشور روی پروژه‌های متعددی کار کرده است که از جمله آنها می‌توان به ساخت تراشه میکروفلوئیدیک جهت تولید سامانه‌های دارورسانی، ساخت سیستم بویایی مصنوعی مبتنی بر یادگیری ماشین برای تشخیص سرطان، زیست‌حسگرهای تشخیص متابولیت‌های تولید شده در سرطان در نمونه‌های خون و ادرار، نانوسامانه‌های مغناطیسی به منظور جداسازی پلاسما از خون و نانوزیست‌حسگرهای ادغام شده در سیستم‌های اندام روی تراشه (Organ-on-a-chip) جهت مطالعات دارویی اشاره کرد.

در ادامه مصاحبه ما را با این محقق جوان می‌خوانید:

لطفا در مورد کارهای تحقیقاتی که در دانشگاه هاروارد انجام می‌دهید، توضیح دهید.

من مدتی است که در موسسه ویس (Wyss) در دانشگاه هاروارد روی توسعه و ادغام نانوایمونوسنسورها برای شناسایی مولکول‌های زیستی در سیستم‌های «اندام روی تراشه» یا organ on a chip تحقیق می‌کنم.

تمرکز موسسه ویس روی علوم بین رشته‌ای برای کاربردهای زیستی و پزشکی است و هدف اصلی این موسسه گرد هم آوردن افراد با تخصص‌های متفاوت و تبدیل دانش به وجود آمده به فناوری است. به طوری که تابه حال شرکت‌های دانش‌بنیان زیادی از دل این موسسه بیرون آمده‌اند و هم‌اکنون به صورت مستقل فعالیت می‌کنند.

حسگرهای بویایی مصنوعی چه نوع حسگرهایی هستند و برای چه کاری مورد استفاده قرار می‌گیرند؟

یکی از پروژه‌های دوره دکتری‌ام، ساخت حسگرهای بویایی مصنوعی بود که بر پایه سیستم‌های میکروفلوئیدیک و نانوساختارهای پلیمری است. با بهبود انتخاب‌پذیری این حسگرها توانستم از آنها برای تشخیص نشانگرهای زیستی مرتبط با سرطان استفاده کنم.

نشانگرهای زیستی یک شاخص قابل اندازه‌گیری از وجود بیماری یا شدت آن است. به بیان دقیق‌تر، تغییر در نشانگرهای زیستی می‌تواند نشانگر وجود یک بیماری، ریسک پیشرفت یک بیماری و یا مثلا میزان تاثیر یک درمان خاص برای یک بیماری باشد.

هدف نهایی این حسگرها تشخیص سرطان با استفاده از آنالیز تنفس افراد است. از آنجا که عموما نشانگرهای زیستی متفاوتی توسط پژوهشگران برای انواع مختلف سرطان گزارش شده است، ابتدا پایگاه داده‌ جامعی حاوی اطلاعات نشانگرهای زیستی سرطان‌های مختلف ایجاد کردیم و آن را به صورت رایگان در دسترس محققان قرار دادیم. سپس این داده‌ها را آنالیز کردیم و نشانگرهای زیستی مهم در سرطان ریه را به دست آوردیم. سپس سیستم میکروفلوئیدیکی را برای تشخیص برخی نشانگرهای زیستی مربوط به سرطان ریه طراحی کردیم. این حسگرها مبتنی بر یادگیری ماشین هستند؛ به این شکل که الگوریتم‌های هوش مصنوعی سیگنال‌های دریافت شده توسط حسگر را آنالیز و احتمال وجود یا عدم وجود سرطان را پیش‌بینی می‌کند.

لطفا در مورد میکرو سامانه‌های رهایش پروبیوتیک هم توضیح دهید.

پروبیوتیک‌ها، موجودات زنده میکروسکوپی یا به زبان ساده‌تر باکتری‌های خوب و مفیدی هستند که به طور طبیعی در بدن ما زندگی می‌کنند. گاهی این باکتری‌ها به دلایلی مانند بیماری یا مصرف داروهای آنتی بیوتیک از بین می‌روند یا کم می‌شوند که این امر، منجر به بروز طیف وسیعی از بیماری‌ها می‌شود. ثابت شده زمانی که باکتری‌های پروبیوتیک به صورت خوراکی مصرف می‌شوند و به تعداد کافی وارد روده می‌شوند، تاثیرات مفیدی روی سلامت و درمان بیماری‌ها دارند، اما مشکل اینجاست که معمولا پروبیوتیک‌ها پس از مصرف، به دلیل حساسیت زیادشان به شرایط محیطی و فیزیولوژیک مثل اسید معده قبل از ورود به روده از بین می‌روند.

در این راستا، در دوره فوق‌دکتری روی ساخت سیستم‌های میکروفلوئیدیکی کار کردم که می‌تواند این باکتری‌های مفید را در کپسول‌های بسیار کوچک قرار دهد تا از آنها در مقابل اسید معده محافظت کند. در این پژوهش از نوعی پلیمر طبیعی برای ساخت این کپسول استفاده کردیم که مانع از نفوذ اسید معده به داخل کپسول می‌شود. این کپسول زمانی که به روده می‌رسد باز می‌شود، باکتری‌های زنده رها می‌شوند و در فعالیت‌هایی مانند ساخت برخی ویتامین‌ها و از بین بردن برخی سموم مشارکت می‌کنند. سیستم میکروفلوئودیکی طراحی شده امکان تولید یکدست و دقیق این سامانه‌های دارورسانی را فراهم می‌کند.

آینده دنیای علم و فناوری را چطور ترسیم می‌کنید؟

به نظر من در سال‌های اخیر در بسیاری از مراکز تحقیقاتی اراده جدی برای تبدیل دانش و فناوری به محصول دیده می‌شود. به همین دلیل به نظر می‌رسد که محصولات دانش‌بنیان بسیاری ظهور خواهند کرد و در این میان تحقیقات بین رشته‌ای جایگاه ویژه‌ای پیدا خواهند کرد. غول‌های فناوری مثل آمازون و اپل سرمایه‌گذاری بزرگی روی این موضوع کرده‌اند و در آینده شاهد حضور این دست محصولات خواهیم بود.

به عنوان مثال مدتی پیش در حال مطالعه و بررسی اختراع‌های ثبت شده اخیر بودم که متوجه شدم شرکت‌های اپل و هوآوی در حال توسعه فناوری‌های ادغام سیستم‌های حسگر گازی در گوشی‌های هوشمند به منظور تشخیص بیماری‌ها هستند که به نظر می‌آید سودآوری زیادی برای این شرکت‌ها داشته باشد و همچنین کمک بزرگی به سلامت عمومی و تشخیص زود هنگام بیماری‌ها کند.

به نظرم، گاهی اوقات، وقایع طبیعی و اتفاقات بزرگ نیز به علم جهت‌ می‌دهند. به طور مثال، با شیوع کرونا یک سری فناوری‌ها از جمله فناوری‌های ارتباطی با شتاب بیشتری توسعه پیدا کرده‌اند. تولید واکسن‌های مبتنی بر فناوری نانو یا ساخت حسگرهای تشخیص ویروس نیز از این دست هستند. به اعتقاد من این فناوری‌ها خود منجر به پیدایش فناوری‌های نسل جدید می‌شوند. تکنولوژی واکسن‌های مبتنی بر mRNA که در همه‌گیری کووید 19 امتحان خود را به خوبی پس داد می‌تواند در آینده‌ای نزدیک در ساخت واکسن‌هایی برای پیشگیری از سرطان یا بیماری‌های خودایمنی استفاده شود.

شما طراح سوالات کنکور دکتری هم هستید. چه شد که وارد این حوزه شدید و به نظر شما سوالات کنکور مبنا و شاخص خوبی برای دانشجویان هست یا خیر؟

پس بعد از فارغ‌التحصیلی از مقطع دکتری چند سالی هست که به عنوان طراح سوال کنکور دکتری از بنده دعوت می‌شود تا همکاری داشته باشم. علیرغم مشغله‌ای که دارم زمان زیادی به طرح سوالات پیشنهادی اختصاص می‌دهم و امیدوار هستم که این سوالات در صورت انتخاب شدن به پذیرفته شدن افراد خلاق و دارای فکر تحلیلگر در مقایسه با داوطلبان که مطالب را صرفا حفظ کرده‌اند کمک کند.

به صورت کلی اعتقاد ندارم که آزمون و امتحان بهترین راه ارزیابی دانشجویان یا دانش آموزان است، اما به هر حال این سیستم برای سال‌ها در کشور وجود دارد.

معمولا در اوقات فراغت چه کارهایی انجام می‌دهید؟

معمولا وقت‌های آزادم را با خانواده می‌گذرانم و گاهی هم ورزش می‌کنم. به والیبال خیلی علاقه دارم.

چه کتاب‌هایی می‌خوانید و چه فیلم‌هایی تماشا می‌کنید؟ کدام‌ها را پیشنهاد می‌دهید؟

عموما زمان کافی برای تماشای فیلم ندارم، اما فیلم‌های مفهومی را که دوستانم و خانواده‌ام معرفی می‌کنند، تماشا می‌کنم. یکی از بهترین‌ فیلم‌هایی که دیده‌ام و آن را پیشنهاد می‌کنم، «پلت‌فرم» است. البته اگر تحمل دیدن صحنه‌های دلخراش را ندارید به هیچ عنوان توصیه نمی‌کنم. این فیلم با کارگردانی گالدر گازتلو اوروتیا، تمثیلی از دنیای امروز است و جنبه‌های مختلف سیاست، اقتصاد و عواقب آنها برای ما را در این دنیای کوچک به تصویر می‌کشد. در زندانی چند صد طبقه، دو زندانی در هر طبقه قرارگرفته‌اند. هر روز سکویی پر از غذا از وسط هر سلول عبور می‌کند و پایین می‌رود؛ مساله اینجاست که طبقه‌های پایین باید بازمانده غذای طبقه‌های بالا را بخورند و هر چقدر که سلول‌شان در طبقه‌ پایین‌تری باشد، احتمال رسیدن به غذا کمتر است و زنده باقی ماندن به مرام و مروت زندانیان سلول‌های بالاتر بستگی دارد. در این زندان، تنها چند دقیقه برای خوردن غذا وقت دارند، هیچ غذایی را نمی‌تواند انبار کند و در انتهای هر ماه جای سلول‌ها به‌صورت تصادفی با هم عوض می‌شود.

معمولا به جای کتاب، مقالات روز و کتاب‌های علمی را مطالعه می‌کنم، اما اگر بخواهم کتابی را پیشنهاد کنم «نفحات نفت» است. این کتاب، جستاری در فرهنگ نفتی و مدیریت دولتی به مساله‌ نفت و تاثیر آن بر اقتصاد، سیاست و فرهنگ مردم ایران می‌پردازد. رضا امیرخانی در این کتاب با زبانی طنزآمیز و نگاهی انتقادی، رابطه‌ اقتصاد مبتنی بر نفت و مدیریت دولتی متکی به درآمد نفت را بررسی می‌کند. او با شرح برخی از دردسرهای نفت و مدیریت دولتی آن مثل بیکاری، کاهش رونق بازار داخلی و قاچاق برای مخاطب درد و دل می‌کند. امیرخانی با ذکر مثال‌های مختلف مثل وضعیت خودروسازی در ایران، دانشگاه‌های نفتی، ادبیات و سینما و هنر نفتی، ورزش نفتی، احزاب سیاسی نفتی، مدیران نفتی و در یک کلام دولت نفتی از تاثیر مخرب وابستگی به نفت سخن می‌گوید.

به نظر شما محققان ایرانی از نظر سطح دانش و تحقیقات در چه سطحی هستند و چقدر با سطح جهانی فاصله دارند؟

به صورت کلی، تفاوت قابل توجهی بین محققان ایرانی و خارجی از نظر سطح دانش نمی‌بینم، اما آن چیزی که تفاوت محسوسی ایجاد کرده، نحوه مدیریت مراکز آموزشی و دانشگاهی است که بخش اعظم آن مربوط به ضعف مدیریت انسانی و ساختارهای سازمانی است.

به نظر شما نظام آموزش عالی ایران در مقایسه با کانادا یا آمریکا چه مزایا یا معایب و نقص‌هایی دارد؟

قبل از اینکه برای دوره فرصت مطالعاتی از کشور خارج شوم، یکی از اساتیدم در دانشگاه تربیت مدرس از من خواست که بعد از بازگشت به کشور به این سوال پاسخ بدهم. برای همین از بدو ورودم به این موضوع توجه ویژه‌ای داشتم. از نظر من، به طور خلاصه مهم‌ترین و ارزشمندترین سرمایه‌ای که دانشگاه‌های ایران دارند، نیروی انسانی بااستعداد و علاقه‌مند به تحقیق است از جمله اساتید مجرب و دانشجویان مستعد و بزرگ‌ترین عیب آن تبدیل بسیاری از این جوانان علاقه‌مند به نخبه‌های بی‌انگیزه جویای کار یا نخبه‌های مهاجر دلتنگ وطن است.

با این حال، مواردی که در پاسخ به سوال استادم بعد از بازگشت به ایران دادم، به این شرح بود:

یکی از مزیت‌های نظام آموزش عالی ایران نسبت به نظام آموزش آمریکای شمالی هزینه کم تحصیلات به ویژه در مقطع کارشناسی و همچنین امکان به کارگیری محققان با هزینه بسیار کم است. همچنین اساتید دانشگاه‌های غربی شاید نیاز به تلاش بیشتری برای تامین بودجه و ادامه تحقیقات‌شان دارند.

از سوی دیگر، این موارد در دانشگاه‌های کانادا و آمریکا برایم جذاب بود و به نظر می‌رسد که نظام آموزش عالی در ایران از این حیث نیاز به تامل بیشتری دارد:

ابتدا ایجاد آرامش روانی برای استاد، دانشجو و کارمند به طرق مختلف از حمایت‌های مالی تا حمایت روانی. همانطور که می‌دانید انجام تحقیقات نیاز مبرمی به آرامش روانی دارد و این امر بدون فراهم کردن بستر آرامش میسر نمی‌شود.

دوم، تمایل زیادی به افزایش تنوع نژادی و فکری در دانشگاه‌ها وجود دارد. محققان در دانشگاه‌های آمریکای شمالی برای گرفتن بودجه تحقیقاتی باید تنوع نژادی، جنسیتی و فکری را مدنظر داشته باشند، وگرنه نمی‌توانند خیلی از بودجه‌های تحقیقاتی را بگیرند و این موردی است که از بالا دست به پایین دست سیستم دیکته می‌شود تا در نهایت محققان بتوانند با رعایت کردن آن و حتی ارائه پارامترهای بهتر به بودجه تحقیقاتی بیشتری دست پیدا کنند.

سوم، امکان استفاده یکسان از امکانات و بودجه دانشگاه به دور از رنگ پوست، جنسیت و مذهب است. به عنوان مثال من تا به حال دانشگاهی را در آمریکا و کانادا ندیده‌ام که در آن مکانی برای عبادت برای دانشجوهای مسلمان وجود نداشته باشد و جالب‌تر اینکه حتی تشکل‌های مذهبی می‌توانند برای برگزاری مراسم از دانشگاه بودجه دریافت کنند. اینجا از اساتید دانشگاه خواسته می‌شود در تدریس و پژوهش خود این تنوع فکری و جمعیتی را در نظر بگیرند. در این فضا نه تنها به افراد دگر اندیش و اقلیت‌های مذهبی و نژادی اجازه تحصیل داده می‌شود بلکه به آنها توجه ویژه‌ای نیز می‌شود!

چهارم، حمایت بسیار زیاد و تشویق بانوان برای ادامه تحصیل و تحقیق در قالب دادن اسکالرشیپ‌های ویژه‌ یا ارائه برنامه‌ها و کارگاه‌های حمایتی است. به عنوان مثال، بسیاری دانشگاه‌های کانادایی در استخدام‌های اخیرشان توجه ویژه‌ای به افزایش جمعیت اساتید خانم دارند. همچنین در این دانشگاه‌ها بخش‌هایی وجود دارد که اختصاصا کارشان صیانت از افراد و مقابله با آزارهای جنسی یا روانی هست. فکر نمی‌کنم حتی در دانشگاه‌های درجه یک کشورمان چنین ساختاری وجود داشته باشد.

پنجم، حفظ سلامتی و ایمنی محقق در حین تحقیق است که در دانشگاه‌های آمریکایی خیلی جدی‌تر و مهم‌تر گرفته می‌شود و محقق قبل از اینکه کار خود را شروع کند، دوره‌های متعدد ایمنی را می‌گذرانند و همچنین تجهیزات آزمایشگاهی بصورت دوره‌ای از نظر ایمنی آزمایش می‌شوند و مسئولان مربوطه آموزش‌های لازم را در این موارد دیده‌اند.

مورد ششم این است که لازمه تحقیق، داشتن بودجه تحقیقاتی متناسب با آن است. اگر می‌خواهیم در لبه دانش حرکت کنیم این نیازمند بازنگری به تخصیص بودجه پژوهشی دارد. از طرفی بخش قابل توجهی از بوجه این دانشگاه‌های آمریکای شمالی از صنعت تامین می‌شود. ساختارهای دولتی در کانادا و آمریکا، مراکز صنعتی و شرکت‌ها را به همکاری با دانشگاه‌ها ترغیب می‌کند. بنابراین هم دانشگاه و صنعت از این همکاری سود می‌برند و هم بعضی از محققان بعد از اتمام درس در همین شرکت‌ها مشغول به کار می‌شوند.

هفتم، به دلیل مراودات بین‌المللی بیشتر بین دانشگاه‌های اینجا، دانشجوها بعد از فارغ‌التحصیلی امکان کار در شرکت‌های بین‌المللی را دارند در حالی که فارغ التحصیلان در کشورمان عموما برای یافتن کار گزینه‌های محدودتری دارند. همچنین کسانی که در سایر کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه شرکت‌های دانش‌بنیان یا استارتاپ بنیانگذاری می‌کنند، بازاری به وسعت کره زمین دارند. عموما محصولات دانش‌بنیان با کیفیت ایرانی صرف نظر از زحمت و هزینه‌ای که گروه یا افراد داشته اند، به دلیل محدودیت‌های مالی و تحریم‌ها، در بهترین حالت تنها قابلیت فروش به چند کشور محدود دوست و همسایه را دارد.

در سال‌های اخیر به نظر می‌رسد که دولت‌ها از تشکیل و توسعه شرکت‌های دانش‌بنیان حمایت می‌کند، اما این کافی نیست. مهم این است که محصولی به تولید انبوه می‌رسد و به بازارهای جهانی دسترسی داشته باشد تا تلاش‌ها به ثمر برسد. متاسفانه به دلیل سیاست‌های کلی کشور، شرکت‌های موفق زیادی که با تلاش زیاد به نتیجه رسیده اند به دلیل داشتن بازار محدود پس از مدتی از بین می‌روند.

هشتم، بسیاری از اساتید آموزش‌های تخصصی درباره شیوه اثربخشی تدریس دیده‌اند که در مقابل شیوه سنتی تدریس، کلاس درس را به محیطی جذاب و پویا برای دانشجویان تبدیل می‌کند.

در کانادا برای اینکه ارتباط بین دانشگاه و صنعت برقرار یا تقویت شود، چه راهکارهایی وجود دارد؟

اول اینکه به طور کلی صنایعی در این کشورها وجود دارد که کسب‌وکارشان بر مبنای تحقیقات می‌چرخد. به عنوان مثال صنایع دارویی و آی‌تی. شرکت‌های مبتنی بر فناوری‌های پیشرفته تمایل دارند که افراد تحصیل کرده را استخدام کنند. به طور مثال، بخش قابل توجهی از سود شرکت اپل به سرمایه‌گذاری در تحقیق و توسعه فناوری اختصاص داده می‌شود که نیازمند به کارگیری افراد تحصیل کرده و محققان به‌روز است. صنایع کوچک‌تر نیز گاهی پروژه‌های تحقیقاتی‌شان را به دانشگاه‌ها می‌سپارند و بعضا بخش‌های ویژه توسعه فناوری دارند.

با این حال، همانطور که قبل‌تر گفتم، خود دولت با گذاشتن مشوق‌های اقتصادی، شرکت‌ها و صنایع را ترغیب به همکاری با دانشگاه‌ها می‌کند. به طور مثال، یک سری معافیت‌های مالی برای شرکت‌هایی در نظر می‌گیرد که با دانشگاه‌ها همکاری می‌کنند یا در تحقیقات مورد نظر و اولویت کشور مشارکت می‌کنند. همچنین گاهی اوقات، در صورتی که دانشجو یا محقق دانشگاهی توسط شرکتی استخدام شود، دانشگاه بخشی از حقوق او را متقبل می‌شود و شرکت تنها بخشی از آن را می‌پردازد. به غیر از این، در کشوری مثل کانادا سازمان‌هایی مانند «MITACS» وجود دارند که وظیفه‌شان ایجاد ارتباط میان دانشگاه و صنعت است.

به نظر شما محققان ایرانی باید چه کار کنند تا برآیند کار پژوهشی‌شان در سطح جهانی دیده شود؟

عموما انجام پژوهش‌ در سطح جهانی امکانات و بودجه تحقیقاتی متناسب با آن و همچنین دانش لازم را می‌طلبد. برخی گروه‌های تحقیقاتی و عموما دانشگاه‌های بزرگ کشور که از این موهبت بهره‌مندند مسیر هموارتری برای پژوهش در این سطح دارند، اما اساتید جوان و یا اساتید دانشگاه‌های کوچک‌تر که سهم کمتری از امکانات دارند سختی بیشتری متحمل می‌شوند. همکاری‌های پژوهشی با گروه‌های پژوهشی و دانشگاه‌های دیگر تا حد زیادی به دسته دوم کمک می‌کند. یک سری رشته‌های تحقیقاتی هم وجود دارند که خیلی نیاز به ابزار و تجهیزات گران قیمت ندارد مانند برخی تحقیقات مرتبط با بیوانفورماتیک که بیشتر بر متکی بر ایده محقق است تا امکانات پیشرفته. فارغ از سختی‌های پیش رو بسیاری از کارهای محققان کشور در مجلات معتبر به چاپ می‌رسد.

چه توصیه‌ای به جوانان ایرانی دارند تا در شرایط کنونی پیشرفت کنند؟

باید بدانیم که پیشرفت در نتیجه تلاش و ناامید نشدن از شکست به دست می‌آید.

بزرگ‌ترین آرزوهایتان برای خودتان و دنیا چیست؟

موفق شدن در چالش‌های بزرگ‌ زندگی و چالش‌های علمی. برای دنیا هم صلح و آرامش آرزو می‌کنم.

آرزوی پدر و مادرتان برای شما چه بوده و آیا به آرزوی آنها دست پیدا کرده‌اید یا خیر؟

مهم‌ترین دغدغه پدر و مادرم تربیت فرزندانی بوده که در خدمت جامعه و انسانیت باشند و به همین دلیل همواره من را به ادامه تحصیل و تحقیق و محقق شدن این آرزو تشویق کرده‌اند و قطعا بدون حمایت آنها طی کردن این مسیر پرفراز و نشیب ممکن نبوده است. آنها همیشه پیگیر کارهای علمی‌ام هستند و موفقیت‌های حرفه‌ای من را دنبال می‌کنند. فکر می‌کنم که تا حدودی آرزوهایشان را برآورده کرده‌ام.

بزرگ‌ترین شکست و موفقیت‌تان در زندگی چه بوده؟

زندگی من مملو از شکست و موفقیت بوده، ولی فکر می‌کنم که بزرگ‌ترین موفقیتم ناامید نشدن از این شکست‌ها است. در عرصه علمی هم تلاش‌هایی داشته‌ام که به نتیجه نرسیده یا شکست خورده یا کمتر از انتظارم بوده است. اما مواردی که موفقیت‌آمیز بوده، تاثیر بسیار زیادی روی زندگی‌ام گذاشته است.

زمانی که در خارج از کشور هستید، برای چه چیزی در ایران بیشتر از همه دلتنگ می‌شوید؟

بیشتر از همه برای خانواده‌ام که مهم‌ترین دارایی من هستند و همینطور دوستانم.

آیا ازدواج کرده‌اید و فرزند دارید؟ آیا تحقیقات باعث می‌شود که به خانواده‌تان لطمه‌ای وارد شود؟ شما چطور مدیریت می‌کنید؟

بله متاهلم و قدمت ازدواجم به اندازه تحصیلات تکمیلی و تحقیقاتم است و حاصل این ازدواج دختر 19 ماهه‌ام الا است. کارهای تحقیقاتی و علمی محدود به دانشگاه و محیط آزمایشگاه نمی‌شود و درگیری فکری همواره با محققان همراه هست. اما با توجه به اینکه همسرم در محیط تحقیقاتی و دانشگاهی مشغول به کار است، درک متقابلی وجود دارد که باعث می‌شود با مدیریت درست، آسیبی به خانواده وارد نشود.

نسترن صائبی صفت

نظر شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *